خونه نرفتی؟...

ساخت وبلاگ



+میگن سی ساله خونتون نرفتی! آخه چرا؟؟

(عکس را از لای یک دفترچه قدیمی در می آورد کمی به آن نگاه میکند و آرام جلوی مرد میگذارد، مرد نگاهی گذرا به عکس میکند)

+به خاطر یه عکس؟؟

_نه این دفترچه هم هست

(دفترچه را می چرخاند به سمت مرد و آرام هل میدهد به طرف او، مرد نگاهی به دفترچه میکند و یک ورق را تکان میدهد)

+به خاطر یه عکس و یه دفترچه قدیمی سی ساله خونت نرفتی؟! داری باهام شوخی میکنی؟

_مسئول اعزام منطقه بودم...






پ ن:

از سری قصه هایی که قرار شد کامل کننده اش ذهن شما باشد.

پ ن:

دیالوگ ها خیالی است..

غرور مقدس......
ما را در سایت غرور مقدس... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fapplezamini9 بازدید : 138 تاريخ : چهارشنبه 27 دی 1396 ساعت: 16:52